نقد فیلم های طنز دنیا



آهنگ تم سوپرمن توسط جان ویلیامز هنوز فوراً به یاد ماندنی است ، و نمره دنی الفمن برای بتمن سال 1989 آهنگ تم را فراهم کرد که شخصیت را برای میلیون ها طرفدار Bat تعریف می کرد. حتی فیلم های Spider-Man نیز آهنگ تم داشتند که به تعریف شخصیت و ماجراهای او کمک می کرد. در مقابل ، MCU تقریباً از پیشرفت موسیقی بسیار چشم پوشی کرده است - احتمالاً به چند دلیل. یکی این که محبوبیت آن در عوض صدور مجوز موسیقی است ، از استفاده آشکار Black Sabbath در Iron Man گرفته تا صخره کلاسیک Guardians of Galaxy و swagger نفس گیر لوک کیج. با وجود آن موسیقی مجوز ، جایی برای درخشش نمره عالی وجود ندارد. همچنین ، با شروع اولین مرد آهنین ، MCU به دلیل داشتن بسیار خنده دار شناخته می شود. شخصیت ها به طور عملی برای گذر از خط یا خط punch بعدی به یکدیگر سفر می کنند ، بنابراین فرصت های زیادی برای موسیقی تم وجود ندارد تا در صحنه ای ساکت و آرام قرار بگیرند. .

متأسفانه ، این روند بر فیلم های ابرقهرمانان و طنزهای دیگر پیشی گرفته است. وارنر برادران تصمیم گرفت هنگام ایجاد DC Extended Universe ، از گذشته تمیز تمیز بگذارد ، بنابراین نه Man of Steel و نه Batman vs Superman از ویژگی سوپرمن جان ویلیامز استفاده نکردند که اگر آنها آن را با موسیقی اکشن فراموش نشدنی جایگزین نمی کردند خوب است. پرکننده و Deadpool ، مانند MCU قبل از آن ، خیلی به موسیقی مجوز (مانند آهنگ های به یاد ماندنی از "Angel of Morning" تا "X Gon 'Give It To Ya") اعتماد کرد و نه اینکه یک تم اصلی و به یاد ماندنی را ایجاد کند.

سهام کوچکتر

در دوران قبل از MCU ، در حالی که سوپرمن با نجات ساحل غربی از یک موشک هسته ای ، نوار بزرگی را تعیین می کرد ، بیشتر قهرمانان دارای ریزه کاری های بیشتری بودند. به عنوان مثال ، بتمن ، بیشتر با فساد مبارزه می کند - افراد شرور مانند جوکر و پنگوئن به همان روشی که تیرانداز توده ای خطرناک باشد خطرناک است ، اما وقتی در مقابل تهدیدات سینمایی بعدی مانند لوکی و تانوس قرار بگیرند ، آنها سیب زمینی کوچکی هستند. به همین ترتیب ، اولین گرین گابلین بیشتر تهدیدی برای مری جین و می پارکر (و هیئت مدیره اسکارپ) است ، اما او تهدیدی جدی برای تخریب در مقیاس بزرگ نمی باشد. مگنتو یکی از تهدیدهای بزرگ قبل از MCU را مطرح می کند ، اما حتی برنامه وی برای جهش رهبران جهان در جزیره الیس نیز ممکن است بر تعداد کمی (البته با رتبه بالا) از افراد تأثیر بگذارد.

MCU پس از شروع آرام ، این استاندارد را تعیین کرد که یک شهر کامل باید در معرض خطر باشد یا حتی بهتر ، یک سیاره کامل. برای مثال ثور برای نجات کل قلمرو غول های فراست (در اصل ، کل سیاره آنها) می جنگد و بعداً کل زمین را از الف های تاریک نجات می دهد. انتقامجویان با تهاجم بیگانه مبارزه می کنند و سرانجام کنترل سیاره را به دست می گیرند و بعداً با اولترن می جنگند که قصد دارد تمام زندگی انسان ها را روی زمین نابود کند. نگهبانان کهکشان نیز به طور مشابه از تمام سیاره ها محافظت می کنند ، و حتی Ant-Man (که به اندازه شما در مقیاس کوچک است) می جنگد تا از فروش کامل فن آوری تغییر در بازی به تهدید تروریستی در سراسر جهان Hydra جلوگیری کند.

این روند پر رونق در فیلم های غیر MCU مانند X-Men ادامه یافته است: آخرامانی (جهش اکنون برای نجات کل سیاره می جنگند) ، Logan (Logan به طور مؤثر با نابودی کامل جهش یافته مبارزه می کند) و DCEU (Zod قصد دارد به طور موثر همه افراد را روی زمین بکشد ، در حالی که Doomsday سرکشگر لکس لوتر تهدیدی برای کل شهر و در صورت عدم کنترل جهان است.

جانشین مخاطبان

گرایشی دیگر که MCU در فیلم های ابرقهرمانی و کمیک کشته است استفاده از شخصیت جانشین مخاطب است - یک فرد خارجی که مانند مخاطب با دنیای مستقر قهرمانان و توطئه های از قبل موجود آشنا می شود و به روشی که مخاطب نشان می دهد واکنش نشان می دهد. در فیلم اول X-Men ، هر دو Logan و Rogue آن نقش را پر می کنند و در ادامه فوری ، جهش های جوان دیگری مانند Iceman و Kitty Pryde با گذار از دانش آموزان ساده به اعضای تیم تمام عیار ، این عملکرد را انجام دادند. در مردان سیاه پوست ، شخصیت ویل اسمیت J به بخشی کاملی از دنیای عجیب و غریب و حواس پریده ساکن Tom K. Le Jones 'K. در اولین فیلم Blade ، کارن به عنوان جانشین ما در دنیای خون آشام ها و شکار خون آشام ها خدمت می کند. بعضی اوقات ، علاقه های عشق نیز به این کارکرد عمل می کنند: مثلاً در مورد بوس وین و بتمن از طریق ویکی واله در بتمن 1989 یاد می گیریم.

بدتر یا بدتر ، MCU با سوءاستفاده از مخاطبان گمراه شد ، زیرا فیلم ها روی ریشه های قهرمانان تمرکز دارند. ما با تونی استارک وقتی آدم ربایی می شویم ، محاکمه های ثور را در روی زمین دنبال می کنیم تا ارزش آن را پیدا کنیم که مجاهد را دوباره به دست بیاوریم ، و آنها دنبال Star-Lord و بقیه نگهبانان کهکشان هستند ، زیرا آنها برای چیزی بزرگتر از خودشان می جنگند. نزدیکترین شخصیت جانشین در MCU ، فیلیپ کولسون ، هوادار کاپیتان آمریکا بود ، اما او به سرعت از صفحه بزرگ کنار رفت.

این عدم حضور در فیلم ها همچنین بر فیلم های غیر MCU نیز تأثیر گذاشته است. بعداً فیلمهای جهش محور مانند Deadpool و Logan روی شخصیت هایی قرار می گیرند که به سبک MCU ما را با دنیای خود آشنا می کنند. Man of Steel علیرغم داشتن حق لویس لین در آنجا ، واقعاً او را به عنوان یک جانشین مخاطب استفاده نمی کند: مخاطب اطلاعات بیشتری کسب می کند

کریپتون و سوپرمن را از طریق فلاش بک های ناپسند راسل کرو و نمایش هولوگرام نسبت به ما از طریق لوئیس یا سایر شخصیت های پشتیبانی انجام دهیم و Batman - Superman و نه به سختی ، اصلاً معرفی واقعی با Batman یا Gotham City را ندارد.

جهان های جدا شده

قبل از شروع MCU ، تقریباً هیچ علاقه استودیویی به اتصال دنیاهای ابرقهرمانان وجود نداشت. در حالی که هواداران از دیدن رویت روی صفحه رویای آنها از رویاپردازی لذت می بردند ، به سادگی پذیرفته شد که بتمن تیم برتون هیچ ارتباطی با ریچارد دونر سوپرمن ندارد. به همین ترتیب ، شخصیت هایی مانند X-Men هرگز با دیگر شخصیت های Marvel تلاقی نمی کنند - حتی آنهایی که در زیر یک سقف خلاق مانند Fantastic Four هستند.

البته مرد آهنین همه اینها را تغییر داد. به محض اینکه نیک فوری تونی استارک را به عنوان بخشی از دنیای بزرگتر دعوت کرد ، هر فیلم جدید MCU بیشتر به پیشرفت اسطوره ای مداوم ادامه می یابد که سرانجام فیلم ها ، نمایش های تلویزیونی ، طنزها و موارد دیگر را در بر گرفت. این یک ایده مؤثر بود که استودیوهای دیگر بی شرمانه شروع به کپی کردن از آن کردند. به عنوان مثال ، بسیاری از مردم توطئه و مشکلات پیکربندی Batman v Superman را در برادران وارنر مقصر می دانند. ' نیاز به ایجاد مقدماتی برای یک جهان گسترده در یک فیلم واحد دارد. Spider-Man 2 شگفت انگیز با پایان های بسیار ناخوشایند و کاملاً بسته همراه بود که قصد داشت یک دنیای سینمایی Spider-Man کاملاً جداگانه را تنظیم کند. و در صفحه کوچک ، به اصطلاح "Arrowverse" موفق شد در اجازه دادن Flash ، Green Arrow ، Legends of Tomorrow و حتی Supergirl در همان صندوقچه تلویزیونی بازی کند.

هنگامی که برادران وارنر بخار کامل خود را با DC Extended Universe ادامه می دهد ، سونی یک فیلم Spiderverse جداگانه با یک فیلم Venom ایجاد می کند ، و جهان X-Men با داشتن حق رای دادن spinoff مانند Deadpool و X-Force هر روز بزرگتر می شود ، به نظر می رسد که ممکن است ما هرگز برنگردیم. برای قطع مجدد جهانها

توصیه شده
بعدی
چه چیزی DCEU درست می کند که MCU اشتباه می کند
توسط ترس دین / ژانویه. ، 20 10:54 EST

بحث مارول در مقابل دی سی چندین دهه ادامه داشته است و احتمالاً هرگز متوقف نخواهد شد. جهان سینمایی مارول یک تقلب واقعی سینمای مدرن و برادران وارنر است. DC Expanded Universe از روز اول در حال بازی کردن با آنها بوده است. هنگامی که صحبت از باکس آفیس و تحسین منتقدین است ، MCU بالاتر از صندوق فروشگاه DCEU قرار می گیرد و پذیرای انتقادی است. با این حال ، این بدان معنا نیست که MCU کامل است یا همه کارها را بهتر از DCEU انجام می دهد. در عوض ، مواردی وجود دارد که DCEU از آن برتری دارد که MCU می تواند برخی از یادداشت ها را یادداشت کند.

مدیران به یک فرمول نمی چسبند
گتی ایماژ

فیلم های مارول عالی هستند. ما آنها را دوست داریم. یک مورد که شما واقعاً نمی توانید انکار کنید این است که در طول ده سال گذشته قدرت های حق رای دادن که فرمول روایتی را پیدا کرده اند برای آنها کار می کند و به آن گیر می افتند. تفاوت روایت بسیار کمی بین Iron Man ، Ant-Man و دکتر Strange وجود دارد. همه آنها از همان نوع کلی داستان و ضرب و شتم داستان پیروی می کنند.

از طرف دیگر ، DCEU آزادی بیشتری به کارگردانان خود داده است تا در طول فیلم های خود از یک فرمول فاصله بگیرند. این بدان معنی نیست که آنها از ضربانهای آشنا یا یک ساختار سه کاره استاندارد پیروی نمی کنند ، اما نحوه بازی فیلم ها احساس نمی کند تقریباً دوباره تکرار شده یا از پیش تعیین شده همانطور که در یک فیلم مارول وجود دارد. در حقیقت ، کسی که بیشترین فرمول را احساس می کند ، Justice League است ، همان کسی که به وضوح سعی در فرمول مارول دارد. شما می توانید این چالش را تا بیشتر MCU از 15 فیلم در جهان خود بدست آورید در حالی که DCEU کمتر از ده است. با این وجود ، این یک تفاوت قابل توجه و چیزی است که حداقل باعث می شود فیلم های DC به شیوه خاص خود قانع کننده تر باشند.

فیلمبرداری عالی

با چند استثناء — نگهبانان گلکسی جلد. 2 و ثور: راگناروک به ذهن خطور می کند - یکی از قابل توجه ترین تفاوت های بین فیلم های مارول و دی سی این است که دی سی در بخش فیلمبرداری از مارول پا دارد. زاک اسنایدر با توجه به همه مسائل خود به عنوان کارگردان ، جهان DC را با روشی بصری باز کرد و همین امر باعث شده است تا هر فیلم در DCEU ادامه یابد. اگرچه ممکن است در Man of Steel و Batman v Superman Superman رنگهای روشن وجود نداشته باشد ، یک پالت عمدی وجود دارد که توسط فیلم ها استفاده می شود. به این استعداد بصری Wonder Woman و Justice League اضافه کنید که از چشمان Snyder برای قاب بندی یک شات و یک رنگ رنگی روشن تر استفاده می کنید ، و این سبک برای چشم جذاب تر می شود.

فیلم های مارول تمایل دارند هیچ امضای تصویری قابل تشخیصی نداشته باشند. در مورد درجه بندی رنگ شسته شده آنها که بیشتر از آنکه یک انتخاب هنری باشد ، توجه نکردن به جزئیات بیشتر به چشم می آید ، گفته شده است. این امر کمکی نمی کند که فیلم هایی در MCU وجود دارند که نه تنها فیلمبرداری خوبی ندارند بلکه از نظر سینمایی نیز به طور جدی بد هستند (برای مثال انتقامجویان مانند یک خلبان تلویزیون تا سومین عمل بزرگ فیلمبرداری می شوند). حتی با پیشرفت های اخیر مارول (فیلم های فوق الذکر GotGv2 و Thor) ، آنها هنوز راه درازی در پیش دارند تا پیش از این که فیلم هایشان تصویری بگذارد

امضا

سیل بازار نیست

یکی از خوشحالی های فیلم های اولیه مارول پیش بینی پیش روی آنها بود. ما فقط سالی یک یا دو مورد را به دست می آوردیم و کشش های بین آن فیلم ها با پیش بینی پر می شد ، یک اشتیاق قابل لمس برای دیدن آنچه که بعدی خواهد آورد ، چه از نظر داستان و چه با ایجاد یک جهان سینمایی بزرگتر. ما طی چند سال گذشته این مسئله را از دست داده ایم ، از سال 2013 دو فیلم در سال استاندارد هستند و شاید بدتر از آن ، سال 2017 اولین سال از سه سال متوالی است که در آن سالانه سه فیلم مارول می گیریم. با گذشت چند ماه به جای چند سال بین فیلم ها ، فیلم ها احساس کمتر از وقایع می کنند و بیشتر شبیه قسمت های یک برنامه تلویزیونی هستند که هر پنج ماه یک بار پخش می شوند.

برادران وارنر اعتراف کرد که با خارج کردن DCEU از زمین ، مشکلاتی داشته است. با این حال ، این به نظر می رسد که یک مزیت برای DCEU است. آنها را از سیل تمام عیار بازار طی چند سال گذشته روشی که مارول دارد متوقف کرده است. فیلم های آنها هنوز هم مانند رویدادها احساس می شوند ، و نه علامت هایی را در لیست که منجر به اولین فیلم بحران یا چیزی شود ، می کنند. گفته می شود ، 2019 و 2020 هر دو فیلم در سال برای DCEU نمایش داده می شوند. امیدواریم که این مقدمه ای برای اجرای برنامه سه فیلم MCU نیست.


آخرین مطالب
آخرین جستجو ها